یوروموری، جنگل شب بی پایان که مردم وقتی نمی خواهند بیدار شوند به آنجا می آیند. یورموری، نگهبان جنگل که نامش را به اشتراک می گذارد. یک روز، دختری بدون حافظه و فقط یک ماهیتابه به عنوان سرنخ در جنگل ظاهر می شود، اما بلافاصله با کسی اشتباه می شود که کسی نمی خواهد به خاطر بسپارد. او با لقب سورانی، «شباهت تصادفی» به همراه یوروموری سعی می کند گذشته خود را باز کند و در این بخش کمدی، بخشی جدی، با دیگر ساکنان جنگل آشنا شود و به آنها کمک کند.