یک مهمانی عصرانه از شرکت کنندگان می خواهد که لباس کامل بپوشند. بنابراین، آنها مکانهایی ایدهآل برای Aurora el la Porta، دختر یک ارل، هستند تا گلدوزیهای زیبای لباسهای زنانه را تحسین کند. او که در پسزمینه ایستاده است، مطمئناً انتظار ندارد که انگشتری به سرش بزند، چه رسد به اینکه فلیکس الکلاویس، واجد شرایطترین لیسانس در پادشاهی، از او خواستگاری کند! در یک سال گذشته، فلیکس توسط مصاحبه های ازدواج محاصره شده است، مبلغی که در مجموع سه رقمی است. او در تلاشی مذبوحانه برای فرار از هجوم خواستگاران، اعلام میکند: «هر کسی که این حلقه به او برخورد کند، همسر من خواهد بود». با پرتاب، حلقه در هوا عبور می کند و شفق قطبی را به پیشانی می زند. آرورا با انتخاب همراهی با این نامزدی ساختگی، امیدوار است که زمان بیشتری برای گلدوزی داشته باشد. و فلیکس بالاخره از دست زنان بی شماری که به دنبال دست او هستند مهلت می گیرد. اگرچه به نظر می رسد که این یک چرخش تصادفی از سرنوشت است، آیا این همه تصادفی بود که نامزد انتخاب شده توسط حلقه؟