حنا بیست و سه ساله در حال حاضر با دوست پسرش تپه زندگی می کند. اگرچه این دو عمیقا عاشق هستند، اما یک چیز وجود دارد که نظرات آنها در مورد آن متضاد است: حمام. طبیعتاً تپه دوست دارد که حنا هر روز حمام کند، اما دومی از حمام کردن متنفر است و آن را بیش از حد دردسر میداند. این او را وادار می کند تا استراتژی های مختلفی را طراحی کند که همیشه به دوست دختر سرسختش در وان حمام در کنار او ختم می شود و خاطرات شیرین و حبابی برای هر دوی آنها ایجاد می کند.