خلاصه انیمه Kanon
7 سال از زمانی که یوئیچی آیزاوا به عمه اش آکیکو رفته بود می گذرد، اما اکنون که پدر و مادرش برای ادامه حرفه خود به آفریقا رفته اند، او سرانجام به شهر کوچک شمالی بازگشته است. یوویچی واقعاً از چشم انداز زندگی در اینجا خوشحال نیست، زیرا تمام خاطرات او از این مکان و مردمی که در آن زندگی می کنند به طرز مرموزی ناپدید شده اند. دختر عموی ناز او نایوکی نیز غریبه به نظر می رسد، حتی اگر زمانی که آنها کوچکتر بودند همیشه با او بازی می کرد.
در روز نقل مکان به خانه جدیدش، یوویچی شروع به باز کردن جعبه ها می کند و به طور تصادفی با یک هدبند قرمز روبرو می شود که به نظر می رسد هیچ کس آن را نمی شناسد. این یکی از اولین سرنخهایی است که یوویچی را وادار میکند تا در شهر پوشیده از برف قدم بزند و او را وادار کند بخشهایی از گذشته، وعدههای شکسته و رازهای مدفون خود را به یاد بیاورد. یوویچی به زودی متوجه میشود که چیزی فراطبیعی در جریان است و به نظر میرسد همه آشنایان زن جدید او پیوندهایی با گذشته فراموش شده او دارند.