بانیکا کونچیتا، زنی که زمانی فقط لذیذترین و لذیذترین غذاها را می خورد. حالا اما ذائقهاش طوری تغییر کرده است که هر روز چیزی جدید و گروتسک میخواهد و چیزی وارد قصرش نمیشود و از آن خارج نمیشود. پانزدهمین آشپز شخصی سال درخواست یک تعطیلات کوتاه می کند، اما او عصبانی تصمیم می گیرد او را بخورد. با تمام شدن غذا برای خوردن، او در نهایت پیشخدمت و خدمتکارش را می خورد، و وقتی همه چیز از بین رفت، در نهایت خودش را می خورد – که هیچ کس دیگری هرگز نمی داند چه طعمی دارد.