زندگی ای که اکنون می توان از نو ساخت. کنار من ایستاده مردی که یک بار مرا کشت. جشن تاسیس پادشاهی افتخار هیلند در "شب جشنواره ستاره". ملکه آلیشیا غرق در عشق ناتمام و رویگردانی از امور ملی، قرار بود با شمشیری که توسط یک مرد انقلابی که سوار قلعه شده بود، مرده باشد. وقتی آلیشیا از خواب بیدار می شود، 10 ساله است. او با به یاد آوردن کشته شدنش، زندگی دوباره ای خواهد داشت. در آن زمان، او دوباره با کلوویس، مردی که یک بار او را کشته بود متحد می شود...؟