خلاصه
جنگجوی بزرگ لئون ماناس، پسر ناتان ماناس افسانه ای، اکنون شمشیر قدرتمند برومهارت را حمل می کند. اگرچه این تیغه مورد علاقه بسیاری است، اما تنها وارثان خاندان ماناس می توانند از آن استفاده کنند. اما این مانع از تلاش شیطان نمی شود. ارنان، شوالیه مورد اعتماد خاندان ماناس، فرمانده خود را به قتل رساند، برومهارت را از او غارت کرد و دستور مرگ تنها پسر لئون، زیان را صادر کرد. اما مردانی که برای انجام این کودک کشی فرستاده شده اند با یک چهره مرموز در شنل تیره روبرو می شوند که آنها را شکست می دهد تا با کودک در انبوه جنگل تاس ناپدید شوند. شانزده سال بعد، ارنان تبدیل به یک ظالم مخوف شده است، اما هنوز نتوانسته برومهارت را از غلاف بیرون بیاورد. به این ترتیب داستان این پادشاه ناامید و پسر جوانی که یکی می شود آغاز می شود.
