خلاصه
سال ها پیش، ایزومو کودکی به نام ریوتا را از دست یک یوکای نجات داد. ایزومو پس از قول بازگشت و ماجراجویی با او در آینده، ریوتا را ترک می کند و قول خود را فراموش می کند. به طور اتفاقی، ریوتا دوباره با ایزومو ملاقات می کند. در طول سال ها، ریوتا هرگز ایزومو را فراموش نکرد و سخت تمرین کرد تا برای ماجراجویی های آنها آماده شود. ایزومو ادعا می کند که هیچ خاطره ای از قول خود یا ریوتا ندارد، اما این مانع از آن نمی شود که ریوتا با ایزومو سفری را آغاز کند!