خلاصه
در این دنیا، بشریت به زیر زمین رانده شده است تا مانند خال زندگی کند و از هیولاهای ترسناکی که در سطح پرسه می زنند پنهان شود. هیولاها در برابر هر نوع سلاحی که انسان می شناسد نفوذناپذیر است. تنها کسانی که قدرت شکست دادن آنها را دارند... آیاناشی ها هستند. یک روز، در یکی از شهرهای زیرزمینی، یک جفت خواهر و برادر با پسری مرموز روبرو می شوند که زخمی شده است. پسر خود را به عنوان هولو معرفی می کند و در روزهای بعد به آرامی به روی این جفت باز می شود... تا اینکه یک هیولا از سطح شهر به شهر فرود می آید و هر چیزی را که در مسیرش است خراب می کند. هولو می ایستد تا با تهدید روبرو شود و شمشیر کوتاه شعله ور وصل شده به بازوی راست خود را به اهتزاز درآورد. و بنابراین، داستان بازگرداندن نور به دنیای تاریکی ابدی آغاز می شود.