رویای کازوناری اوسا برای زندگی دور از والدینش زمانی محقق می شود که به او اجازه می دهند به یک پانسیون قدیمی به نام مجتمع کاوای نقل مکان کند. کازوناری در حالی که صاحبخانهاش برای او غذا میخورد و پدر و مادرش کرایهاش را میپردازند، سرانجام به زندگی آرامی دست مییابد که آرزویش را دارد، زیرا آماده ورود به سال اول دبیرستان است. یا اینطور به نظر می رسد... با نقل مکان به پانسیون، کازوناری متوجه می شود که باید یک اتاق با مازوخیست مقیم شیروساکی شریک شود. او همچنین باید زیر همان سقفی زندگی کند که مایومی نیشیکینو، یک مست با زندگی عاشقانه ناامید، و سایاکا واتانابه، یک دانشجوی به ظاهر بی گناه، زندگی می کند. اگرچه کازوناری توسط این شخصیتهای منحصربهفرد احاطه شده است، اما هنوز هم خود را خوش شانس میداند که در همان ساختمان ریتسو کاوای، دانشجوی سال دومی زندگی میکند که به او علاقه زیادی دارد. وقتی کازوناری در پانسیون مستقر شد، او به زودی متوجه می شود که ساکنان مجتمع کاوای مجبورند پیچ و تابی به زندگی او اضافه کنند.