خلاصه
یک روز صبح پس از یک حمله مستی، کی چشمانش را به سقفی ناآشنا و مردی شجاعانه که او نیز نمی شناسد، آساهی، باز می کند. آساهی می گوید که او دوست ریو دوست کی است، و او به طور مستقیم به کی می گوید که مدتی است به او علاقه مند بوده است. اگرچه او اصلاً از نوع کی نیست، اما در کمال تعجب، آساهی به او وابسته به نظر می رسد. از آنجایی که شخصی که با او زندگی می کرد او را بیرون انداخته و جایی برای زندگی ندارد، مهمان نوازی آساهی را می پذیرد... شامل تک شات: اوتونا به کودومو، ناکیموشی کموشی، آمه، آجیسایی