خلاصه
کیساراگی آریسو مدت هاست که می خواهد یک بت باشد. وقتی او آخرین فرصت خود را به دست آورد، مردی به او برخورد کرد و ساعتش را انداخت. او سعی می کند او را پیدا کند، اما در عوض خود را در دفتر مدیر کانال دبلیو می یابد. کارگردان به او گفت که به دختری نیاز دارد تا از برنامه اش گزارشی تهیه کند. او به راحتی این کار را پذیرفت و فکر می کرد که این اولین کاری است که او به دنبال آن بود. آیا این استراحت بزرگ او خواهد بود؟