خلاصه
داستان ماکیشیما میساکی جوان را دنبال می کند که پس از مرگ پدربزرگش به خانه قدیمی پدربزرگش باز می گردد. او توسط پدرش، کیویچی، یک بیوه بی دست و پا همراه است. هنگامی که او آنجاست متوجه می شود که از آنجایی که او تنها خویشاوند خونی با پدربزرگش است، او تنها مالک خانه و آثار باستانی پدربزرگش است. میساکی که به سختی خانه ای را که در کودکی از آن بازدید کرده بود به یاد می آورد، به طور قابل درک تمایلی به ترک مدرسه و دوستانش ندارد. با این حال، او به زودی دوستان جدیدی پیدا می کند، از جمله دوستانی که فراتر از تصور او است!