خلاصه
قرون وسطی است و بقایای بشر گرفتار پارانویا و مرگ است. کلمه "یوما" که با زمزمه های ترسناکی بیان می شود، تصویر واضحی را در ذهن همه ایجاد می کند: موجودات هیولایی با گرسنگی سیری ناپذیر برای گوشت انسان. اما ترس از اشتهای وحشتناک آنها به دلیل توانایی آنها در تغییر شکل و دزدیدن خاطرات آخرین وعده غذایی آنها کم می شود. انسانهایی که برای همیشه در برابر حمله آسیبپذیر هستند، حتی در میان خانوادهها در ناراحتی زندگی میکنند. روش های کمی برای کشتن یوما وجود دارد. این سازمان که به طور غیررسمی با نام "کلیمور" شناخته می شود، تنها خط دفاعی بشریت است که رزمندگان زن نیمه انسان و نیمه یوما را برای پاکسازی روستاهای یوما اعزام می کند. وجودی تنها و خطرناک، مرگ برای این جنگجویان با هر تکلیف جدید همراه است. چه زمانی بین تلاش برای نبردها و طولانی است، سفرهای طاقت فرسا در مبارزه ای فزاینده برای مقاومت در برابر خون یوما و حفظ انسانیت آنها سپری می شود. روستاییان با آگاهی از این موضوع، هزینه امنیت خود را با اکراه می پردازند و فقط به محافظان خود توجه نفرت انگیزی دارند. کلیمور در سفر دلهره آور خود کلر عضو رواقی و رده پایین را دنبال می کند و او در جستجوی انتقام شخصی است. در طول راه، او با بسیاری از چیزهای غیرمنتظره در مورد جهان روبرو می شود، از رفاقت و امیدی که خواهرانش در آغوش خود دارند تا حقیقت شوم پشت سازمان کلیمور. او با چیزهای غیرمنتظره زیادی در مورد جهان مواجه می شود، از رفاقت و امیدی که خواهران در آغوشش محکم نگه داشته اند تا حقیقت شوم پشت سازمان کلیمور. او با چیزهای غیرمنتظره زیادی در مورد جهان مواجه می شود، از رفاقت و امیدی که خواهران در آغوشش محکم نگه داشته اند تا حقیقت شوم پشت سازمان کلیمور.