خلاصه
دوست لوکا، ویل، که از طبقه پایین جامعه است، ناپدید شده است. تنها سرنخ لوکا برای یافتن دوستش علاقه او به یک باشگاه خاص در منطقه سرگرمی است، جایی که زنی به نام یوئه در آن اجرا می کند. ویل همیشه گفته بود که باید زمانی با هم به آنجا بروند. با این حال، وقتی لوکا به تنهایی می رود تا با یوه صحبت کند، در نهایت به شدت مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. خوشبختانه یوئه خودش او را پیدا می کند و او را نزد دوستش تاکائومی می برد تا او را وصله کند. به زودی مشخص می شود که ویل قربانی یک بیماری کایمرا شده است که در طبقات پایین رایج شده است. لوکا مصمم است دوستش را پیدا کند و او را نجات دهد.