خلاصه
در طول یک دوره نزاع، ماشینهایی به نام «کارگر ساعت» برای کشتن مردان ساخته شد. با داشتن قدرت برتر و زره تقریباً غیرقابل نفوذ، این خودکارها به مراتب از هر انسانی برتری دارند. با این حال، اگرچه جنگ مدتهاست که تمام شده است، کارگران ساعت هنوز به یک هدف خود میچسبند: جنگیدن. امپراتوری آستریا با چنین مشکل شدیدی که صلح ظریف را تهدید میکند، اداره ساعتکار (CWA) را ایجاد کرد - سازمانی با استفاده از ساعتکارهای تغییر کاربریدادهشده که اکنون نوع سرکش خود را شکار میکنند. ماچینا عضو CWA در سراسر کشور در حال سفر است، دختری سرسخت که ایدهآلهای استوارش ممکن است چندان متفاوت از دشمنش نباشد. ماچینا در کنار شریک معتمدش که ساعتکار را تغییر داده، Deus، قسم میخورد که هر ساعتکار دنیا را به هر وسیلهای که لازم باشد نابود کند.