خلاصه
در دنیایی که خونآشامها ساختار ژنتیکی مشابهی با انسانها دارند، تشخیص آنها از یکدیگر دشوار است. با این حال، یک تفاوت مشخص وجود دارد: وقتی یکی از این خونآشامها که عموم مردم آن را شیطان مینامند، خون یک انسان را میبیند، کاملاً کنترل خود را از دست میدهند. دختر معمولی تسوکاسا تایرا خود را مورد محبت خون آشام شوتا آکیمورا می یابد. برای جلوگیری از آسیب رساندن به او، او به کشتن انسان های دیگر متوسل شده است تا خونخواهی خود را سیراب کند. با این حال، شوتا یک سیم نازک را زیر پا می گذارد و در هر زمان خطر از دست دادن کنترل را دارد. برای خنثی کردن تهدید بالقوه، کارآگاه یوکی آنزای وارد عمل می شود تا تسوکاسا را از تبدیل شدن به قربانی بعدی شوتا نجات دهد. هنگامی که او را به خانه می برد، تسوکاسا شیفته آنزای می شود که خود یک خون آشام است. آنها با هم یک رابطه ضعیف را آغاز می کنند که آنها را به اعماق یک توطئه شیطانی می برد. غرق در قتل و دسیسه