خلاصه
Shinjuku، 1979. یکی از اعضای باند Kaeda Yakuza، Akutsu Jouji، در یک نزاع با تیم تشویق کننده دانشگاه شکست خورده است و با اشک های تلخ طلب بخشش می کند. از آن زمان تاکنون هیچ چیز در زندگی جوجی به خوبی پیش نرفته است تا اینکه 10 سال بعد در سال 1989 به دوستش دستور کشتن او داده شد و در حین فرار خود را کشت و به زندگی رقت بار خود پایان داد. اما زمانی که جوجی چشمانش را باز کرد، در سال 1979 در شینجوکو بود، در دعوا با دانشجویان دانشگاه که باعث شد همه چیز بد پیش برود. جوجی اکنون با ده سال خاطره و تجربه دیگر، دانشجویان دانشگاه را با روحیه و درایت دفع می کند. حالا او سوگند یاد می کند که یک نشان طلا را در شهر بپوشد و زندگی خود را از نو آغاز می کند.