خلاصه
در زمان های قدیم، پادشاه پارو به همراه همسر و خدمتکارانش در قلعه خود توسط مزدوران ارتش گوهر به طرز وحشیانه ای به قتل می رسند. تنها فرزندانش، شاهزاده رموس و خواهر دوقلویش پرنسس لیندا، موفق شدند در جریان قتل عام در جنگل اطراف فرار کنند. به سرعت توسط قاتلان تشنه به خون گرفتار می شوند، آنها توسط یک جنگجوی عجیب و غریب با چهره یک پلنگ نجات می یابند. ناجی مرموز که از فراموشی رنج می برد، فقط نام خود را به یاد می آورد: گین. دوقلوها وضعیت خود را برای او توضیح می دهند و تصمیم می گیرند به گین کمک کنند تا در مورد منشأ آن بیشتر بدانند. آنها در راه خود با تعدادی از متحدین از جمله دختری از میمونها، جادوگر و مزدوری به نام ایش وان آشنا میشوند. این گروه کوچک، قبایل سم و غولهای افسانهای، لاگونها را گرد هم میآورند تا مهاجمان را بیرون کنند و انتقام قتل عام مرتکب شده توسط گوهرا را بگیرند.