خلاصه
یک بچه چروک کوچک به نام ایچیرو هانادا وارد انواع شیطنت ها می شود تا اینکه اوضاع به سمت بدی ها تغییر می کند. او در تلاش برای فرار از خشم مادر خشمگینش، تصادف می کند که منجر به 9 بخیه در پشت سرش می شود، و یک عارضه جانبی کوچک: استعدادی برای ماوراء طبیعی. ایچیرو جوان اکنون قادر به برقراری ارتباط با ارواح است که با انواع درخواست ها نمی توانند از پشت خود خارج شوند.