کیبا آدم حساسی است که هر وقت کسی را لمس کند می تواند آینده را ببیند. اما یک نفر وجود دارد که آینده همیشه او را آزار می دهد: اودو. کیبا که نمیتواند همه چیز را به حال خود رها کند، خود را درگیر مسائل اودو مییابد که بیشتر با دختران سروکار دارد، و در این مورد خاص، دوست دوران کودکیاش هاروحی. نحوه برخورد اودو با مشکلاتش و اینکه کیبا چگونه تصمیم می گیرد در مورد او قضاوت کند، ابزاری برای نجات دادن یا نبودن کسی می شود، حتی کمتر از آن.