خلاصه
یک روز، ناگهان... شبی که ماه مثل قبل میدرخشد، پسری با سرین ماورایی، ساکن آشوب، ملاقات میکند تا بمیرد و مرده شود. در حال حاضر جاودانه، او دیگر نمی تواند با انسان ها به دلیل یک قانون باستانی وجود داشته باشد... داستانی از مکاشفه ها که با بازگشت او به آشوب آغاز می شود، شروع یک ماجراجویی جدید!