برای یک نابغه طبیعی مانند ولیعهد سیسیل گلو آلفوستار، هر روز خسته کننده است. دانش و مهارت برای او خیلی راحت به دست می آید، تا جایی که هیچ چیز نمی تواند علاقه او را جلب کند. با این حال، این روزی را تغییر میدهد که او با کسی ملاقات میکند که هرگز انتظاراتش را برآورده نمیکند - نامزد و شرور خودخواندهاش Bertia Evil Nochesse. برتیا ادعا می کند که این جهان یک "بازی اتوم" است. او دوباره به عنوان یک شرور متولد شده است، و این وظیفه اوست که مانع رابطه بین سیسیل و قهرمان شود. کسی که هرگز از سرنوشت گریزان نیست، او با غیرت نقش شیطانی خود را انجام می دهد ... به نتایج متفاوتی می رسد. اگرچه او متوجه نمی شود، اما ظاهراً "اعمال شیطانی" برتیا همیشه صادقانه و مهربان به نظر می رسد. در نهایت با رهایی از غم و اندوه خود، هرگز روز خسته کننده ای برای سیسیل وجود ندارد زیرا او نامزد خوش قلب خود را ناآگاهانه مشاهده می کند.