سوزوکی ریوتو یک دانشجوی درونگرا و ترسو است. او هر روز لبخندی ساختگی میزند، و تمام تلاشش را میکند تا با گروهی از دانشآموزان خارجکننده ترکیب شود، حتی با وجود تمسخر بیرحمانهاش در مورد باکرگیاش. یک روز او به یک مهمانی مشروب می آید و در آنجا با دختر زیبایی به نام کوکوآ آشنا می شود. بنا به درخواست او، او وانمود میکند که دوست پسر اوست تا شکارچی را که دختر را آزار میدهد، دفع کند. آن عشق لطیف آغاز یک تراژدی بزرگ بود...