سلنزیا پس از یک ضربه به سر با خاطراتی از زندگی گذشته خود بیدار می شود. او زندگی در پناه خود را به عنوان یک دوشیزه بلندبالا داشته است. مسلح به خاطرات قبلی و نگرش جسورانه و تازه یافته، او موفق می شود با دستگیر کردن نامزد بداخلاق خود به نامزدی خود پایان دهد. او بالاخره آزاد است، اما حالا باید با آلبرت پسر خوشگلی که درگیر امور او شده است، کنار بیاید!؟ سلنزیا قصد دارد مسیر خود را بسازد و زندگی عاشقانه خود را تعیین کند، اما همه چیز آنطور که برنامه ریزی شده پیش نمی رود!