خلاصه
وقتی آئوی شیراسه فهمید که برادرش در حین خدمت در ارتش کشته شده است، فقط دوست دوران کودکی اش شوتارو کوروسو برای دلداری او آنجا بود. و بنابراین، هنگامی که شوتارو به عنوان اسکورت برای کالاهای خطرناک فراخوانده می شود، آئوی از او التماس می کند که نمرد. با این حال، با وجود عهدش، بعداً او را در میدان جنگ از دست داد. آئوی که قادر به کنار آمدن با این تراژدی نیست، امیدوار است که شوتارو هنوز زنده است زیرا جسد او هرگز به او بازگردانده نمی شود. بدون اینکه آئوی بداند، شوتارو مورد حمله قرار گرفت و ناخواسته به یک خون آشام تبدیل شد. او در یگان ویژه ارتش، "کد صفر" در کنار هیولاهایی که هم نوع خود را شکار می کنند، ثبت نام می کند. شوتارو با ماموریت یافتن هرگونه خطر فوق بشری برای جمعیت توکیو، متعجب می شود که مرتباً با آئوی برخورد می کند. به دلایلی، او به سمت خون آشام ها کشیده می شود، چه در داخل و چه در خارج از شغلش به عنوان یک خبرنگار تحقیقی. شوتارو که نمیتواند سرنوشت خود را فاش کند، تصمیم میگیرد از دور مراقب آئوی باشد - اما آیا محافظت از عزیزی که تنها آرزویش این است که هرگز از هم جدا نشده باشد، فایدهای دارد؟