وقتی فارغ التحصیلی به تدریج نزدیک می شود، میوشی، دانش آموز دبیرستانی، در نهایت این فرصت را پیدا می کند که برای اولین بار از زمان ملاقات با همکلاسی خود به تنهایی صحبت کند. با توجه به اینکه دانش آموز دیگر، آرای، همیشه پس از رسیدن زودهنگام به مدرسه می خوابد، هرگز فرصتی برای ملاقات با او نداشته است تا اینکه زمان با هم بودن آنها به دوره کوتاه قبل از فارغ التحصیلی محدود شده است. در همین حین به احساسات نهفته خود نسبت به آرای پی می برد. آرای اما هرگز علاقه ای به مدرسه یا دوستان نداشته است و واقعاً فقط یک لذت در زندگی داشته است... (از سایکو پانداها)