خلاصه
کریسمس به سرعت نزدیک می شود و تاکئو کوماتسو نمی تواند حال بدتری داشته باشد و به دیگرانی که مشتاقانه منتظر ورود بابانوئل هستند فحش دهد. او به طور تصادفی با یک شی درخشان و گرد برخورد می کند و ناگهان صدایی را از پشت سرش می شنود، بنابراین او برمی گردد تا دختری را سوار بر گوزن شمالی ببیند! او با اعلام اینکه بابانوئل است، از او می خواهد که شی عجیب را که اتفاقاً بینی گوزن شمالی است، برگرداند. بابانوئل در ازای آن وعده پاداش می دهد، اما در کمال تعجب او آن را بدون اینکه در ازای چیزی بخواهد پس می دهد. بابانوئل با خوشحالی از عمل خود، تاکئو را فرزند خوبی می داند و تصمیم می گیرد به آرزوی او برای داشتن یک دوست دختر عمل کند. حالا، تاکئو باید قبل از کریسمس دختری را انتخاب کند که او را تحسین می کند و بابانوئل مطمئن می شود که دختر منتخب احساسات او را متقابل خواهد کرد.