این یک داستان است. داستانی درباره انتخاب ها و عواقب، اعترافات منجر به عشق و طرد و تصمیماتی که منجر به فداکاری و تراژدی می شود. تصمیم کویومی آراراگی برای نجات یک خون آشام بلوند و دخالت در امور ماوراء طبیعی منجر به مرگ او به عنوان یک انسان و تولد دوباره به عنوان یک هیولا شد. اما این تنها یکی از تراژدیها و انتخابهای بیشماری بود که کویومی با آن روبهرو میشد و او با این واقعیت مواجه میشود که روابط بهظاهر تزلزلناپذیر و به سختی به دست آمده او دوام نمیآورد. همانطور که عجیبوغریب در دنیای اطرافش آشکار میشود، او با انتخابهای غیرممکنی روبهرو میشود – قطع رابطهاش با کسانی که دوستشان دارد یا برای همیشه بخشی از دنیای هیولاها و مظاهر باقی میماند و در نتیجه فروپاشی جهان را تماشا میکند. اعتراف را بپذیرد یا رد کند و همه چیزش را به خاطر دیگران فدا کند. با این حال، هر دوی این مسیرها می تواند منجر به تراژدی و خداحافظی شود. این یک داستان است. داستانی درباره اینکه کویومی آراراگی به عواقب انتخاب هایش پی می برد. این ورودی شامل فصل دوم سریال Monogatari است.