این یک داستان است، نوعی "شبح"، در مورد زخم هایی که به هم می پیوندند، هیولاهایی که تسخیر می شوند، و جعلی هایی که فریب می دهند. داستان کویومی آراراگی از طریق یک رویارویی سرنوشتساز با خونآشام قدرتمند، مو بلوند، خونگرم، آهنین و خونسرد آغاز میشود که بعدها با نام شینوبو اوشینو معرفی شد. قرار ملاقات غم انگیز آنها منجر به پایان زندگی آراراگی به عنوان یک انسان و تولد مجدد او به عنوان یک خون آشام - یک هیولا می شود. با این حال، این برخورد تنها شروع مداخله او با ماوراء طبیعی است. شخصیت نجیب کویومی در نهایت باعث می شود که او بیشتر درگیر زندگی دیگران با مصائب ماوراء طبیعی شود. این تلاش ناامیدانه او برای بازگشت به زندگی عادی انسانی است، در دنیایی ماوراء الطبیعه که پر از چیزی جز تراژدی، رنج و غیرانسانی است.