خلاصه
این یک جهان مغرضانه "قانون اساسی" است - یک روز، افرادی با قوانین اساسی خاص از درون بشریت شروع به ظهور کردند. با این کار، ما افراد دارای ویژگیهای خونآشام و گرگینه را شامل میشویم. و با گذشت زمان، اینها به تدریج تبدیل به یک هنجار شد و افرادی با قوانین اساسی خاص رشد کردند و نود درصد جمعیت را به خود اختصاص دادند. اما با پر شدن جامعه از این نوع افراد، تعصب نسبت به آنها بیشتر شد. آنهایی که قانون اساسی قوی دارند اکنون زندگی خود را در شهرهای دانشگاهی ارائه شده توسط دولت می گذرانند. وقتی کازویوشی، فردی که مطلقاً هیچ ویژگی خاصی ندارد، به عبارت دیگر، فردی با "صفر قانون اساسی" پا به یکی از این شهرها می گذارد، به یک قانون اساسی مشکوک و خاص برخورد می کند...