خلاصه
دنیا برای مایومی مکانی بی رحم و گیج کننده است. در سیزده سالگی پدر و مادرش را در یک تصادف رانندگی از دست داد. او که قادر به مقابله با غم و اندوه، نفرت و خشم شدید بود، فقط آرزو می کرد که به طور کامل احساسش را متوقف کند. سپس، پنج سال بعد، خواهرش اولین هدف یک حادثه فوق العاده عجیب و غریب می شود. قربانیان این حادثه پس از دریافت پیامکی که صرفاً قسمت خاصی از بدن را نشان میدهد، قسمتی از بدن خود را بدون از دست دادن خون از دست میدهند. به نظر می رسد این متن ها از طرف دوست پسر سابق خواهر مایومی، کانو، آمده است، اما او ادعا می کند که مقصر نیست. مایومی برای حل این پرونده با او همکاری می کند، اما آیا او واقعاً بی گناه است؟ یا اینکه جنایت به نحوی پیچیده با خودکشی کنو مرتبط است نامزد سال پیش؟ یا مربوط به یک برنامه ناتمام هوش مصنوعی است که او می نوشت و ممکن است آزاد شده باشد؟ و حتی اگر این حادثه حل شود، آیا مایومی میتواند در میان ظلم بیمعنای دنیا، واقعاً از نظر عاطفی شفا یابد؟