خلاصه
سارونو آماکونی احساس می کند که آخرین پسر دبیرستانی روی زمین است که دوست دختر ندارد و به نظر نمی رسد که اوضاع به این زودی ها بهتر شود. او درخشانترین مداد رنگی در جعبه نیست، در به دردسر افتادن مهارت دارد، و تنها راهی که میتواند دختری را به اندازهای که به او نگاه کند این است که او را در رختکن ببیند - و در این راه یک حس خوب به دست بیاورد. . او به این نتیجه می رسد که شاید، شاید چیزی که دخترها واقعاً می خواهند پسری باشد که در یک باشگاه ورزشی است. او در نهایت به امید به دست آوردن قلب مدیر، ناگی توری، در باشگاه های بیسبال مستقر می شود، اما با وجود لاف زدن های بی وقفه اش، او کاملا مبتدی است!