خلاصه
میزا یووجی به اصطلاح "کشیش زیبا" منطقه خرید اوگویسوزاکا است که همه او را نه تنها به دلیل مهارت هایش به عنوان یک کشیش بودایی بلکه به دلیل رفتار فروتنانه و هوای مهربانش دوست دارند و به او احترام می گذارند. در حالی که او ادعا می کند که خود را به پارچه عهد بسته است، و عهد می بندد که مجرد بماند و تا آخر عمر مجرد بماند... او از دوران راهنمایی عاشق بهترین دوستش سابورو شده است. حالا که سابورو به شهر برگشته و مغازه توفوی والدینش را پس از هشت سال غیبت تصاحب می کند، یووجی باید با احساساتی که فکر می کرد مدت هاست از آن جا گذشته است کنار بیاید – و این زمانی است که یک روز عصر در حضور سابورو مست می شود.