خلاصه
Adarte با چشم بنفش، Adolte چشم آبی. یکی در نور - پسر برازنده - و دیگری در تاریکی - زندانی. حتی زمانی که روح آنها به هم نزدیک می شود، سرنوشت آنها را از هم می پاشد. در جای دیگر پادشاهی، یک دستیار مرموز از سرزمینی دور به یک پادشاه قهرمان خدمت می کند. راهش او را از عزیزترین خویشاوندانش جدا کرده و در تالارهای قدرت قرار داده است - به چه منظور...؟