رونیا پس از پایان نقش شرور خود، زندگی روزمره خود را با مدیریت یک کافی شاپ در شهری در حاشیه کشور آغاز می کند. او آرزوی زندگی بی دغدغه ای را داشت، اما با دیدن او سرگیجه می گیرد زیرا فقط مشتریانی را به دست می آورد که از او خواستگاری می کنند... یک روز، قوی ترین و تحسین شده ترین گروه مزدور جانور پا به مغازه او گذاشتند. یک زندگی آرام و کرکی معکوس در حرمسرا با گروه مزدور جانوران!