خلاصه
ریو روی یک کشتی فضایی می نشیند و خدمه آن را زمانی پیدا می کند که برای بازگشت به زمین خیلی دیر شده باشد. بنابراین در عوض او را در کپسول خواب یدکی می چسبانند. همه چیز برای چیزهای غیرمنتظره تغییر می کند، با این حال، وقتی ریو از خواب بیدار می شود و خود را تنها بازمانده این سفر می بیند، سفینه فضایی در حال سقوط روی زمینی به شدت جهش یافته و کاملاً ناآشنا فرود می آید. ریو و همراهانش با پیوستن به نیروهای خود با بازماندگان دیگر از یک تصادف متفاوت، برای زنده ماندن در این زمین جدید و مرگبار می جنگند و در جستجوی هر انسانی هستند که ممکن است از آخرالزمان مرموز عبور کند.