خلاصه
در آینده ای نه چندان دور، سیاره ما تبدیل به یک زمین بایر پوشیده از شن و ماسه می شود - جهان مانند یک سنگ خشک و بی جان است. تمدن بی امید است. موجودات مهیب و وحشتناک شنها را جستوجو میکنند، به دنبال غذا میگردند و با تعداد معدودی از بازماندگان انسانی روبرو میشوند. زیزی دختری مرموز با قدرت دیدن از طریق دریای شنی است. قبیله او در برابر نهنگ های شنی بزرگ ایستادگی کرده است، اما شکار اخیراً خشک شده است و اوضاع تاریک به نظر می رسد. زیزی در جستوجوی سختگیرانهاش برای بقا، با دزد دریایی سابو در دریای شنی ملاقات میکند. آینده مردم آنها - و موفقیت در جستجوی آنها برای چیزی برای باور - فقط ممکن است به این دو بستگی داشته باشد ...