خلاصه
وقتی رشته ظریف زمان می شکند و ساعت به عقب برمی گردد، کیم سوکجین بارها به تاریخ سرنوشت ساز 11 آوریل بازگردانده می شود. پس از بازگشت به کره پس از دو سال غیبت، سوکجین به طرز غم انگیزی به یاد گروه دوستان دبیرستانی خود که زمانی بی دغدغه بود، می افتد. آنها جدایی ناپذیر بودند، تنها نور در زندگی یکدیگر بودند - تا اینکه راه های غم انگیز و جداگانه خود را رفتند. سئوکجین با یافتن کیم نامجون در زندان به دلیل حمله، حقیقت تلخ را میآموزد: جئون جونگ کوک و مین یونگی مردهاند. جونگ هوسوک تصادف وحشتناکی داشت. پارک جیمین گم شده است. و به زودی کیم تهیونگ با خون پدرش روی دستانش پیدا می شود. اما یک فرصت فوق العاده به سئوکجین اجازه می دهد تا در زمان سفر کند و دوستانش را نجات دهد. با این حال هر بار که او یک جهش می کند، واقعیت کمی تحریف میشود و سئوکجین به این فکر میکند که آیا هرگز دنیایی وجود خواهد داشت که هفت نفر از آنها بتوانند دوباره با هم شاد باشند.