در سال 1492 میلادی، مردم پادشاهی شرقی میکادو در یک سیستم کاست اجتماعی بین تجملات ثروتمند و کسوالری های محروم زندگی می کنند. در امپراتوری، ساموراییهایی متشکل از هر دو طبقه وجود دارند که از شهروندان میکادو در برابر تهدید شیاطین محافظت میکنند. در میان استخدامشدههای جدید سامورایی، یک پسر کژوالری سر گرم به نام والتر و دوست دوران کودکیاش جینا وجود دارد. با عادت مکرر به قرار دادن خود در موقعیتهای سخت، والتر دائماً توسط جینا نجات مییابد. یک شب، جینا از راه می رسد تا والتر را از رویارویی با یک شیطان قوی باز دارد، فقط برای اینکه آن دو در کمین قرار گیرند و به یک دامنه شیطان کشیده شوند. اگرچه والتر از حمله جان سالم به در میبرد و با کمترین صدمات میگریزد، اما به زودی احساس ناخوشی میکند. با این حال، بعداً او به مأموریت جدیدی برای بررسی ظاهر "ادبیات" فرستاده نمی شود. که مردم را به شیاطین تبدیل می کند و علائم والتر بدتر می شود زیرا او شروع به زیر سوال بردن اخلاقی بودن اعمال خود به عنوان یک سامورایی می کند. والتر که قادر به مقاومت در برابر جذابیت «ادبیات ممنوع» نیست، برای خواندن کتاب مصادره شده به طاق صومعه نفوذ می کند. همانطور که او صفحات را ورق می زند، پایه های پادشاهی که او برای مدت طولانی آن را خانه خوانده بود، در مقابل چشمانش شروع به از هم پاشیدن می کند.