خلاصه
خلبان سفید یک داستان جنگی علمی تخیلی است که در آن برادران دوقلو در یک پیچ سرنوشت با یکدیگر می جنگند. دکتر پوسک از پادشاهی میگوروشا که توسط پلیس مخفی کشته شد، پسران دوقلو دارد. پس از مرگ او، یکی از پسران توسط ملکه پیدا می شود و تحت مراقبت قرار می گیرد و تبدیل به "شاهزاده ماروس" می شود، در حالی که برادر دوقلوی او به عنوان برده به یک کارخانه زیرزمینی فروخته می شود. در کارخانه، او به عنوان "بان دایسوکه" پسر بان شونساکو بزرگ می شود. دایسوکه به همراه پدرش و هفت برده همکارش، هواپیمای جت "هوریکن" را از کارخانه غارت می کند و از کارخانه فرار می کند. سپس با هم، با پادشاهی می جنگند تا همه بردگان آزاد شوند. در این بین، دایسوکه و ماروس به رازی مشترک با یکدیگر پی می برند و آن این است که یکی از آنها یک کلون انسانی است که توسط دستگاه دوتایی ساخته شده توسط دکتر پوسک اختراع شده است. کدام کلون است، دایسوکه یا ماروس؟ با وجود ترس و عذابشان، این دو به مبارزه ادامه می دهند.