خلاصه
خانواده کازاما زمانی که او هنوز جوان بود در یک انفجار مرموز جان باختند و از آن زمان تاکنون او نتوانسته با مرگ آنها و حتی با خودش کنار بیاید. او از نظر عاطفی از همه فاصله می گیرد و طبیعت تهاجمی اش به او لقب «شخصیت بازی مبارزاتی واقعی» را داده است. سال ها بعد، کازاما که اکنون در دبیرستان است، پس از یک تصادف رانندگی به مرگ نزدیک می شود. همانطور که او سرنوشت خود را می پذیرد، آسمان آبی وارد آگاهی او می شود. آسمان آبی به نوعی با شهابهای رنگارنگی که در همان روز تصادف نزدیک به مرگ کازاما در سراسر جهان دیده شدند، میتواند بدن او را کنترل کند. آبی آسمانی با ظاهر نوجوان می تواند حرکات بدن کازاما و حتی گفتار او را کنترل کند. او عاشق هایوکا آنا زیبا اما سرد می شود و هنگامی که او ربوده می شود، آسمان آبی بدن کازاما را می گیرد. آزاد کردن مقادیر عظیمی از قدرت و قدرت.