خلاصه
آئوی هاروکاوا، تومویا سوگیساکی و ریو کوبایاشی سه نوجوانی هستند که با چشم انداز ملاقات با "شبح تابستان" گرد هم آمده اند. افسانه شهری بیان می کند که روح یک زن جوان سیاه پوش با موهای بلند در یک فرودگاه متروکه هنگام روشن شدن آتش بازی ظاهر می شود. این سه نفر در طول جست و جوی خود وزن دنیا را بر دوش خود حمل می کنند. آئویی که بی امان در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار می گیرد، هیچ نقطه ای برای ادامه زندگی نمی بیند. تومویا از داشتن یک منبع خلاق برای استرس خود منع شده است زیرا می ترسد که این استرس بر نمرات او تأثیر بگذارد. ریو با وجود اینکه هنوز به این ورزش علاقه دارد، تیم بسکتبال خود را ترک می کند. هر نوجوان دلیل خود را برای دیدار با روحی دارد که در اثر خودکشی مرده است، اما به نظر می رسد که چیز دیگری آئوی، تومویا و ریو را به هم نزدیک می کند. با پایان یافتن تابستان آنها، این سه نفر شروع به تعجب می کنند که آیا روح قادر خواهد بود به سوالات طولانی مدت و بیمارگونه آنها در مورد مرگ پاسخ دهد.