ترس اولین دختر یک خانواده مارکیز فقیر است. یک روز، او به طور ناگهانی برای تبدیل شدن به یک نامزد برای تبدیل شدن به ملکه آینده شاهزاده همراه با تعداد زیادی از زنان جوان نجیب دعوت می شود. ترس که در ابتدا قصد رد کردن را داشت، سپس به خانواده اش اطلاع داده می شود که بدون توجه به انتخاب یا عدم انتخاب او، دستمزد دریافت خواهند کرد. علاوه بر این، او حتی مجاز است در طول زمان خود، موقعیت بانوی دادگاه را هدف قرار دهد. ترس با پرش از فرصت، اکنون در قلعه زندگی می کند و از درگیری با سایر نامزدها اجتناب می کند و در عین حال به آرامی سعی می کند خود را بهتر کند تا برای خانواده اش درآمد بیشتری کسب کند.