خلاصه
آی اوموری پسری برهنه و بیهوش را در یک پیاده رو پیدا می کند و تصمیم می گیرد او را به خانه اش بیاورد. او نامی برای او می گذارد: ماکوتو. ماکوتو نمی تواند غذا بخورد یا راه برود و به زبانی صحبت نمی کند: عملاً او مانند یک نوزاد است. اما او بلافاصله شروع به یادگیری کارهایی می کند که مردم انجام می دهند و به زودی قدرتی باورنکردنی از خود نشان می دهد. او به طور غریزی عمل می کند و غیر قابل کنترل می شود.