دوک وورئوتی خوش تیپ با سردترین رفتارها و نگاهی که می تواند آدم بکشد، وحشتناک ترین مرد امپراتوری است. اما یک روز ناگهان می گوید که می خواهد ... فرزندی را به فرزندی قبول کند؟! و اون بچه منم؟! بعد از اینکه مرا در یتیم خانه ای سایه دار پیدا کرد، بدون هیچ فکری مرا به کاخ برفی خود برد. اکنون من تمام راه های خانواده ترسناک Voreoti را از شوالیه های او می آموزم. با این حال، وقتی دوک به منشا من مشکوک می شود، همه چیز خراب می شود. با این نیش ها و موهای سیاه، شاید ما چیزی بیش از ارواح خویشاوند باشیم...