خلاصه
ویل اندرسون برادرزاده آل کاپون امروزی است. او در نیویورک زندگی می کند، به یک مدرسه خصوصی شیک می رود و به دختر عموی کوچک و جذابش کیت علاقه دارد. تا اینکه یک روز در سنترال پارک با یک مرد و پنگوئن خانگی اش برخورد می کند (یا بهتر است بگوییم مرد هات داگ او را می دزدد) و بعد همه چیز کمی پیچیده می شود. ناگهان ویل وارد تجارت شرکت سطل زباله می شود، یک سازمان با مشاغل عجیب و غریب که کار اصلی آن شامل جواهرات دزدیده شده و مشکلات زیادی است!