خلاصه
شینجیرو هایاتا، پسر شین هایتا، که اولین اولترامن بود، از قدرت ویژه ای طبیعی برخوردار است. یک روز شینجیرو مورد حمله دشمنان ناشناس قرار گرفت. اولترامن این روز را نجات داد و نقاب خود را از بین برد تا به شینجیرو نشان دهد که او پدرش است. شینجیرو با پوشیدن کت و شلوار اولترامن که توسط آقای اید، عضو سابق SSSP (حزب جستجوی ویژه علم) تهیه شده بود، دستکش را به زمین می اندازد و به پدرش کمک می کند. سپس نبرد واقعی آغاز می شود.