خلاصه
افسانه ای وجود دارد که می گوید چگونه جهان هزاران سال پیش توسط ملکه خون آشام پس از رهاسازی قدرت های نهفته خود تقریباً ویران شد. با وجود تلاشهایشان، انسانها نتوانستند او را شکست دهند و به این ترتیب به مهر و موم کردن او متوسل شدند تا زمانی که زمان آن فرا رسید که به اندازه کافی قدرتمند باشند تا مهر را از بین ببرند و او را بکشند. با این حال، انسان ها تنها پس از مهر نیستند. پادشاه خون آشام پس از کنار گذاشتن سلطنت خود و خیانت به نژاد خود و دامپیرها (نیمه خون آشام ها)، پادشاه خون آشام حتی تا به امروز به طور مداوم در جستجوی جایی است که ملکه اش مهر و موم شده است تا بتواند مهر را بشکند و او را قبل از اینکه انسان ها انجام می دهند. انسان ها و دامپیرها از ترس اینکه وقتی پادشاه و ملکه دوباره به هم می پیوندند، به نابودی جهان ادامه دهند، با استفاده از هر روش ممکن، شاه را شکار می کنند.