خلاصه
یوشیاکی در حال ورود به مدرسه ای است که به دعوا و خشونت مشهور است. او فقط به همین دلیل آنجا را انتخاب کرد و قصد دارد در آنجا قوی ترین باشد. هنگامی که او برای اولین بار می رسد، او به دختری به نام همورا کمک می کند که توسط چند پسر انتخاب می شود. وقتی یوشیاکی از او میخواهد که «شمشیر» او باشد، یوشیاکی نمیداند چگونه پاسخ دهد. ظاهراً دانشآموزان مدرسه به صورت جفت با هم متحد میشوند. یک "شمشیر" و یک "استاد". دیگران به او توصیه می کنند که با دختری که "رتبه F" است، معاشرت نکند، زیرا او احتمالاً عمر زیادی نخواهد داشت. با این حال، یوشیاکه از این ایده که او را رها کند تا بمیرد هیجان زده نیست.